هیئت روضة الحسین علیه السلام

کوی استادان،دانشگاه شهید چمران اهواز

هیئت روضة الحسین علیه السلام

کوی استادان،دانشگاه شهید چمران اهواز


اهواز-اتوبان گلستان - کوی استادان - جنب مسجدامام جعفرصادق(ع)-هیئت روضة الحسین علیه السلام
Instageram : http://instagram.com/roze_alhossein

telegram: http://telegram.me/roze_alhossein

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

به نام خدا

با سلام 

مراسم شب وداع با محرم با نوای گرم حاج آقا آقایی آماده دریافت است 

التماس دعا



ای کشته دور از وطن(زمینه)(پیشنهاد ما به شما حتما دانلود کنید وگوش دهید)



زندگی بی عشق حسین(شور)

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۰
سید حسین
به نام خدا
با سلام
مراسم عزاداری شب 29 صفر با نوای گرم حجت السلام و المسلمین آقایی آماده دریافت است
طاعاتتان قبول
التماس دعا
یاعلی








۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۲
سید حسین

دعیتم الی ضیافة الله


شما دعوت شدید به مهمانی خدا در ماه رمضان...
 این ماه رمضان، خانه مهمانی خداست. 
خداوند در هر شب از شب‏های ماه مبارک رمضان سه بار می‏فرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کننده‌ای هست که از من درخواستی کند و من درخواست او را جواب دهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا رجوع کننده‌ای هست که در ربط با خطاهایش از من پوزش طلبد؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آیا استغفار کننده‌ای هست که من او را بیامرزم؟ *
گر بنده بداند که در ماه مبارک رمضان چیست هر لحظه دوست دارد که تمام سال ماه رمضان باشد*

شاید خودش این صدا ها را شنیده بود، چون وقتی روایت را می‌خواند بر دلت می‌نشست... 
آری او نیز از همین بنده ها بود، مومن بود از همان بنده هایی که دوست داشت تمام سال، ماه رمضان باشد...
خدایا یکی دو قدم بیشتر تا مهمانیت نمانده 
قلبم را آماده کن 
پر از گناهم
دست ابلیس را بسته ای اما، اما امان از این نفس سرکش
خدا کنترل نفس را از تو مدد می‌خواهم 
کرامتت را در لحظه ورود به مهمانیت می خواهم از همان اول قلبم را پاک 
اللهی العفو ...

*هرکه دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله 
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هرکه خواهد سحر اهل بکاء بسم الله
ماهها منتظر ماه مبارک بودیم 
آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله
رحمت واسعه اینجاست، سر کوی حبیب 
هرکه دارد هوس کرب بلا بسم الله *



---------------------
پ ن : شرح حدیث از مرحوم آقا مجتبی تهران بود...
میتونید از لینک دانلود احکام روزه داری رو هم یه مرور دوباه بکنید...
یا علی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۷
سید

 سارا سادات باختر، شاعر جوان و انقلابی کشورمان شعری جدید در قالب غزل مثنوی سروده و با نام «یادمان رفته مگر» در وبلاگ شخصی خود قرار داده است.

متن این شعر به شرح ذیل است:

 راه عشق است و خطر، مردِ سفر می خواهد            بُرد با ماست ولی سود و ضرر می خواهد

عرصه ای نیست ولی جنگِ دفاعی  دگر است          همسفر! اسلحه بردار که وقت خطر است

وقتِ «هَل یَنصُرُنی» آمده  روزِ یاریست          اشکِ غم از قدحِ خونِ شهیدان جاریست

یادمان رفته مگر  نوپسران ، مرد شدند ؟!          نو نهالانِ گلستانِ وطن  زرد شدند؟!

یادمان رفته مگر یادِ امام و شهدا؟!            که نوشتیم: «دگر جنگ تمام...»  و شهدا،

 همه بر جمله ی ما سخت تاسّف خوردند           مادرانی که ز دوریِ پسرها مردند

 جنگ، آغاز شده ما همه تنها هستیم           و در اندیشه ی آسایشِ فردا هستیم
 
 خطِ اول شده سرخیِ لبِ دلبرها           وای بر غیرت ِما!، وای بر این مادرها!

آتش فتنه ی دشمن،  شده سیگارِ خطر           زندگیمان شده یک آینه ی خاک به سر

لحظه ای نیست که با یاد شهیدان باشیم          یادمان رفته که آماده ی میدان باشیم

 باز هم قافله ی کشفِ حجاب آمده است            دشمن باخته با طرح ِنقاب آمده است

 خواب دیدم که شهیدان ، همه برخاسته اند           عرش،  ویران شده و روز حساب آمده است

خون دل می خورد از غربت خود مردی که،            از غمِ مردمِ دنیا به عذاب آمده است

 نگذاریم که ویرانه کند دنیا را          دشمنی را که خودش ، خانه خراب آمده است

چنگ بر دامنه ی مُعجزِ قرآن بزنیم          دشمن این مرحله با مکرِ کتاب آمده است

نکند یکسره مدیونِ سوالش باشیم            زینبی را که به دنبال ِجواب آمده است

یادمان رفته مگر  «همّت و چمران ها» را؟!            بمب های سحر و غربت انسان ها را

«باکری ها » لب دجله به تماشا هستند          یادمان رفته مگر  منتظر ما هستند؟!

یادمان رفته مگر مادرشان  «زهرا» را؟!             چادرِ سوخته و بی کسی مولا را؟!
 

یادمان رفت و نخواندیم  و شبی گم کردیم           مصحفِ پاره ی  هفتاد و دو  عاشورا را

 تشنگی را نچشیدیم که بردیم از یاد           عطشِ بی رمقِ حنجره ی دریا را

 ما که همسفره ی مولا شده بودیم ولی          پای این سفره نخوردیم غمِ فردا را

 روزی از آخرتِ خویش خبر می گیریم            که چه کردیم همه عاقبتِ دنیا را

 ولی ای کاش شهیدان  نظری بنمایند            بکشانند به خود قبله ی این دلها را... 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۱
سید