هیئت روضة الحسین علیه السلام

کوی استادان،دانشگاه شهید چمران اهواز

هیئت روضة الحسین علیه السلام

کوی استادان،دانشگاه شهید چمران اهواز


اهواز-اتوبان گلستان - کوی استادان - جنب مسجدامام جعفرصادق(ع)-هیئت روضة الحسین علیه السلام
Instageram : http://instagram.com/roze_alhossein

telegram: http://telegram.me/roze_alhossein

طبقه بندی موضوعی

یکی از موضوعاتی که در چند سال اخیر رسانه‌های فارسی ضدانقلاب در آستانه ماه رمضان به طرح آن پرداخته‌اند موضوع پخش ربنای شجریان از صداوسیمای جمهوری اسلامی است.

بنا بر این گزارش امسال همزمان با طرح این موضوع در رسانه‌های فارسی‌ زبان ضدانقلاب، رسانه‌های اصلاح‏ طلب نیز در اقداماتی مشابه به طرح این موضوع پرداخته و برای مثال اقدام به بازنشر مصاحبه‌ای از شجریان که مربوط به سال ۹۰ است کردند.

شجریان در این مصاحبه چنین گفته بود: «سؤال من این است که کسانی که در رادیو و تلویزیون تصمیم‌گیرنده هستند و اغلب هم تصمیمات بسیار ناآگاهانه و ناشیانه می‌گیرند، چرا به این نکته توجه ندارند که نمی‌توانند عادت مردم را از آن‌ها بگیرند؟ من به احترام سلیقه مردم به خودم اجازه ندادم که بیایم ربنای بهتری بعد از ۶ سال بخوانم اما این افراد چطور می‌توانند ربنای دیگری به‌جای آن بگذارند...»

به گزارش خبرنگار ما نکته جالبی که باید به آن توجه شود این است که کسانی که همیشه بر طبل بی دینی مردم با انواع اقسام کارهای یواشکی می کوبند اکنون دایه دلسوز تر از مادر شده اند و برای هنگام افطار مردم روزه دار می خواهند تعیین تکلیف نمایند!!

آنچه که مسلم است این است که تصمیم درست صداوسیما در عدم پخش ربنای شجریان مورد پذیرش جامعه مذهبی کشور قرار گرفته است و جامعه ایرانی علاقه‌ای به شنیدن ادعیه مذهبی از زبان کسانی که به دیدار چهره‌هایی چون گوگوش می‌روند و یا با در آغوش کشیدن زنان بدکار و یا زنان متاهل می پردازند و به تجلیل از آن‌ها می‌پردازند ندارند.

به گزارش عصر امروز قطعا آنچه که لازم است که بر آن تاکید شود این است که شهرت شجریان مدیون انقلاب اسلامی است که او امروزه این‌ چنین در برابر آن غرور به خرج می‌دهد؛ چراکه فضای عمومی موسیقی در اوایل انقلاب مسخر خواننده‌های مطرح در زمان طاغوت بود اما بعد از انقلاب خیلی از این خواننده‌ها به‌ ویژه خوانندگان زن طرد شدند تا فضا برای طرح و شهرت امثال شجریان که اصلاً قبل از انقلاب مطرح نبودند، باز شد.

نگاهی به برخی از تصاویر منتشر در فضای مجازی خود گویای این مطلب است که مردم مومن قطعا دوست ندارند روزه خود را با صدای یک شخص هرزه باز نمایند.

چه کسی باصدای چنین فردی افطار می کند؟

چه کسی باصدای چنین فردی افطار می کند؟

چه کسی باصدای چنین فردی افطار می کند؟

چه کسی باصدای چنین فردی افطار می کند؟
چه کسی باصدای چنین فردی افطار می کند؟

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۲
سید

دعیتم الی ضیافة الله


شما دعوت شدید به مهمانی خدا در ماه رمضان...
 این ماه رمضان، خانه مهمانی خداست. 
خداوند در هر شب از شب‏های ماه مبارک رمضان سه بار می‏فرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کننده‌ای هست که از من درخواستی کند و من درخواست او را جواب دهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا رجوع کننده‌ای هست که در ربط با خطاهایش از من پوزش طلبد؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آیا استغفار کننده‌ای هست که من او را بیامرزم؟ *
گر بنده بداند که در ماه مبارک رمضان چیست هر لحظه دوست دارد که تمام سال ماه رمضان باشد*

شاید خودش این صدا ها را شنیده بود، چون وقتی روایت را می‌خواند بر دلت می‌نشست... 
آری او نیز از همین بنده ها بود، مومن بود از همان بنده هایی که دوست داشت تمام سال، ماه رمضان باشد...
خدایا یکی دو قدم بیشتر تا مهمانیت نمانده 
قلبم را آماده کن 
پر از گناهم
دست ابلیس را بسته ای اما، اما امان از این نفس سرکش
خدا کنترل نفس را از تو مدد می‌خواهم 
کرامتت را در لحظه ورود به مهمانیت می خواهم از همان اول قلبم را پاک 
اللهی العفو ...

*هرکه دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله 
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هرکه خواهد سحر اهل بکاء بسم الله
ماهها منتظر ماه مبارک بودیم 
آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله
رحمت واسعه اینجاست، سر کوی حبیب 
هرکه دارد هوس کرب بلا بسم الله *



---------------------
پ ن : شرح حدیث از مرحوم آقا مجتبی تهران بود...
میتونید از لینک دانلود احکام روزه داری رو هم یه مرور دوباه بکنید...
یا علی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۷
سید

.توصیه می‌شود این مستند را ببینید


دانلود قسمت اول


دانلود قسمت دوم 



دانلود قسمت سوم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۴
سید

در سالروز ولادت با سعادت حضرت زین‌العابدین امام سجاد علیه‌السلام، فضای حسینیه امام خمینی رحمه‌الله آکنده از عطر دل انگیز آیات روح بخش کلام الله مجید شد و اساتید، قاریان و حافظان برترِ سی و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم، محفل نورانی انس با قرآن را در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، بر پا کردند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار، هدف نهایی از حفظ و تلاوت قرآن را «فهم و عمل» به آن و «انس با کلام الهی» خواندند و با بیان اینکه «هدایت الهی» و «فهم معیارهای اساسی قرآن در مسائل حساسی نظیر شناخت دشمن» در گروی انس با قرآن کریم است، خاطرنشان کردند: انس با قرآن و تدبر و تعمق در معانی و مفاهیم آن، عزت وعده داده شده از سوی خدای متعال را برای امت اسلامی به ارمغان خواهد آورد.
رهبر انقلاب، اقبال گسترده و گرایش نوجوانان و جوانان به قرآن کریم پس از پیروزی انقلاب اسلامی را نعمتی بزرگ برشمردند و افزودند: انس با قرآن، جامعه را به عمل به تعالیم حیات بخش آن نزدیک می کند که هدف برتر و نهایی از حفظ و تلاوت قرآن نیز همین است.
ایشان، همچنین انس با قرآن کریم را نشانه آماده بودن قلب انسان برای دریافت هدایت الهی خواندند و گفتند: امروز بزرگترین گرفتاری دنیای اسلام، فاصله گرفتن از معارف قرآنی و در نتیجه، غفلت از توطئه ها و خباثت دشمنان اسلام است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، راه جبران این کمبود اساسی در دنیای اسلام را فهم دقیق معیارهای قرآنی دانستند و خاطرنشان کردند: دشمنان اسلام بعد از پدید آمدن جمهوری اسلامی توطئه‌های خود را علیه اسلام شدیدتر و پیچیده تر کردند.
رهبر انقلاب گفتند: امروز سیاست دشمنان اسلام به راه انداختن جنگ‌های داخلیِ نیابتی و برادرکشی در جوامع اسلامی است اما متأسفانه برخی در امت اسلامی متوجه این سیاست شوم نیستند و حاضرند برای مقابله با برادران مسلمان خود دست به دست شیطان بدهند و حتی با رژیم صهیونیستی همکاری کنند.
ایشان همچنین با قدردانی از برگزار کنندگان و شرکت‌کنندگان مسابقات بین‌المللی قرآن خاطرنشان کردند: امت اسلامی می‌تواند به برکت انس روزافزون با مفاهیم قرآن کریم، به عزت وعده داده شده از سوی خداوند متعال دست یابد.
پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حجت‌الاسلام و المسلمین محمدی نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه ضمن تبریک اعیاد شعبانیه به ویژه میلاد مسعود امام سجاد علیه‌السلام با اشاره به سطح بالای مسابقات و استقبال چشمگیر از سی و یکمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم گفت: در این دوره از مسابقات ۷۱ کشور از قاره های مختلف جهان حضور داشتند و این مسابقات توسط ۱۰ داور خارجی، ۵ داور ایرانی و سه عضو ناظر مورد ارزیابی قرار گرفت.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۲
سید

کوچه پس کوچه های قدیمی شهر بهبهان را پشت سر گذاشتیم   تا به خانهای محقر و ساده رسیدیم و ناباورانه شنیدیم که اینجاست«منزل پدر خانم حاج آقا». هیچ وقت با خود فکر نمی کردیم که اینگونه و اینجا با او دیدار کنیم. وقتی وارد شدیم خیلی صمیمی و گرم تحویلمان گرفت. و برخلاف چهره جدی و پرشوری که از او را در منبرها همراه با لپ تاپ دیده بودیم بسیار آرام و مهربانانه به حرفهایمان گوش می داد و مثل همیشه دقیق و بدیع سخن می گفت.و این صفحات بخشی از گفت و گوی سه ساعته با ایشان  پیرامون هیئت و هیئت داری است که تماماً نشان از پختگی نظرات و تجربه فراوانشان در این زمینه می باشد.

 

 

*با توجه به فعالیت های نسبتاً خوب مساجد اهواز در بُعد فرهنگی، بعضی ها می گویند دیگر چه نیازی به هیأت می باشد. نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟

انصافاً مساجـد در اهـواز، مساجـد زنـده ای هستنـد و جایـگاه خودشون رو نسبت به مساجد در سایر شهرها بهتر پیدا کردند. و البته هیئت در کنار مساجد تعریف دقیق تری پیدا می کنند ؛

ما در کنار مساجد-البته اگر بتواند نقش خود را خوب ایفا کند- هنوز به جایگاهی تحت عنوان هیئت نیازمندیم.

به این دلیل که هیئت محل ابراز شور و احساسات  است جای تعظیم شعائر الهی از نوع ولاء و اهل بیتی است، و جای ابراز محبت و مودت است به اهل بیت عصمت و طهارت؛ نه اینکه مسجد جای این گونه فعالیت ها نیست اما ظرف مسجد و دلایلی که عرض خواهم کرد، زیاد تناسب با این هدف ندارد واینکه در هیئت زودتر محقق خواهد شد.

مثلاً محور فعالیت مسجد، عبادت است و اساساً مسجد عبادتگاه است. معرفت هم در مسجد جایگاه مهمی دارد که آن هم در خدمت رساندن به بندگان، به مقام الهی است خوب در خلال این عبادت و معرفت، محبت به اهل بیت عصمت و طهارت جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد، منتهی با توجه به برخی ویژگی هایـی که یک عبـادت گاه پیدا می کنـد، مثل آرامـش، سکـوت، سکـوتی که بایـد برقـرار شـود تا فضـای انس با خدا ایجاد شود.

همـان طـور که امام می فرمودنـد، مکتبـی که شور و هیاهو نداشته باشد، باقی نمی ماند، محل هیاهو، محل در سینه و سر زدن، محل فریاد زدن. این با طبیعت مسجد، زیاد همخوانی ندارد. البته قابل جمع است، حال پیشنهاد خودم را دربارۀ جمع کردن، این دو تا عرض خواهم کرد.

جوانان پر شوری که شور و هیجانشان را هئیت ها تامین می کند، آن ها هم    می خواهند، که در موقعیتی و فضایی به ابراز احساسات معنوی خود بپردازند، همـۀ ایـن ها را که در کنـار هـم قـرار      می دهیم، ما واقعاً به دو فضا و جایگاه احتیاج داریم؛ یکی جایگاه مسجد و یکی جایگاه هئیت و جایگاه هیئت بیشتر به تعظیم شعار از نوع ولایی می پردازد، که اقتضای خاص خودش را دارد.

پس من معتقدم هیئت از جهاتی تربیت کننده تر است و اون حرفی که حضرت امام فرمودن که جمهوری اسلامی به برکت سینه زنی ها و روضه ها حفظ شده است، واقعاً همین طور است مسجدی های ما روهم امام حسین(علیه السلام) نگه داشته. ما وقتی می رویم هیئت یعنی داریــم به ریشــه ی مسجـد آب می دهیم.

 

بدون عکس


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۶
سید

دانشجو بود…

دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…

قرار شد با حضرت آیت الله العظمی بهجت هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…
وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…

بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…

من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…

درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…

یه لحظه تو دلم گفتم :حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!

تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!

خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…

تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن…

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: “حمید..حمید…حاج آقا باشماست.”
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:
- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…

ـ

javanenghelabi - bahjat 1

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۱
سید

آنچه می خوانید، دلنوشته محسن لاهوتیان است که در فضای مجازی منتشر کرده است: در اخبار فقط صورتش را نشان دادند که یک تار مو هم در آن نبود، با خود گفتم این عزیز حتما جانباز شیمیایی است و شیمی درمانی کرده است... دیگر نمی دانستم که دست هم ندارد...

 

از خجالت آب می شویم+عکس

خاک پایت سرمه چشمانم که دستت را مقابل آقا پنهان کردی تا دلش بیشتر نشکند...قربان اخلاصت...فدای دست قطع شده و صورت چروک افتاده ات...علمدار کربلا با همان دستهای قلم شده اش دستت را بگیرد...

جانباز اسلام، سرت را بالا نگیر که از خجالت آب می شویم...


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۸
سید
بخش اول :

ما آدما در دسته بندی جانوران به 2 دسته معمولی و عجیب، به نظرم جزو جانوران عجیب و غریب هستیم! البته دلایل زیادی برای این حرفم می تونم بیارم، ولی به دلیل ضیق وقت فقط به یه دلیل اشاره می کنم و بقیه رو موکول می کنم به وقت دیگه ای!

اون دلیل می تونه این باشه که، جدّی ترین موضوعات عالم رو شوخی می گیریم، و شوخی ترین موضوعات عالم رو جدی می گیریم!!!!

حالا فکر کنم شما هم با من هم نظر شده و انسان ها رو جزو عجیب ترین جانوران موجود در عرصه هستی بدونید! مثلاً هیچ وقت نمیبینید که یه روباه بره و با دم شیر بازی کنه! یا یه آهو بره روبروی یه یوزپلنگ کُری بخونه! و یا ...چون اینا فرق شوخی و جدی رو می فهمن ولی ما آدما خیلی وقتا جای اینا رو عوضی می بینیم!

یکی از موضوعاتی که کاملاً جدیه و همه مون، شاید بارها اونو شتر نامیدیم و گفتیم یه زمانی درِ خونه ما می خوابه، «مرگ» نام داره، در حالی که شوخی می پنداریمش و هیچ توجهی به اون نداریم.

من هم به سهم خودم و در راستای روشنگری در این خصوص، بخشهایی از کتاب «حیات پس از مرگ»، تالیف علامه سید محمد حسین طباطبایی(رحمت الله علیه)، رو به نقل از سایت کتابخانه دیجیتال مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن، آماده کردم، که بصورت بخش بخش تقدیم می کنم.

خوندن این کتاب رو به همتون پیشنهاد می کنم.


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۱۹
سید

سیدعلیرضا شفیعی در وبلاگ زائر بارانی منتشر کرد:

 

از ابتدا شدیم من و تو پناه هم

در گردش زمین و زمان تکیه گاه هم

در وسعت سیاهی این شهر ماه هم

مدهوش آیه های صریح نگاه هم

این خانه شاهد است که ما غم نداشتیم

تا سر به روی شانه هم می گذاشتیم

از ابتداست چرخش عالم به عشق ما

تصریح کرده عالم وآدم به عشق ما

می تابد آفتاب دمادم به عشق ما

جاری شده ست چشمه ی زمزم به عشق ما

بر سفره ی محبت هم میهمان شدیم

با عشق بی خیال غم آب و نان شدیم

کم کم لباس شادی من آب می رود

از باغ خانه ام گل شاداب می رود

با حال و روز تو ز دلم تاب می رود

از شهر روشنایی مهتاب می رود

حس کرده ام حضور غریب فراق را

تا فضه بسته است در این اتاق را

این روزها تو دست به زانو گرفته ای

انگار درد ممتد پهلو گرفته ای

از عاشق همیشگی ات رو گرفته ای

با اشک های هرشب خود خو گرفته ای

از پهلوی شکسته و چشمان خسته ات

پی برده ام به راز نماز نشسته ات

پیچید در شلوغی کوچه صدای دست

مانده ست روی چهره تو رد پای دست

در حیرتم از آمدن بی هوای دست

من مانده ام چگونه شود پاک جای دست؟!

بردار از کبودی صورت حجاب را

بی پرده تا نگاه کنم آفتاب را

تو رفته ای و من شده ام داغدار تو

باور نمیکنم که شدم سوگوار تو

سخت است فکر این که نباشم کنار تو

با پای خویش آمده ام تا مزار تو

خود خواستی که از تو نماند نشانه ای

داری میان سینه ی هر شیعه خانه ای.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۴۱
سید

 سارا سادات باختر، شاعر جوان و انقلابی کشورمان شعری جدید در قالب غزل مثنوی سروده و با نام «یادمان رفته مگر» در وبلاگ شخصی خود قرار داده است.

متن این شعر به شرح ذیل است:

 راه عشق است و خطر، مردِ سفر می خواهد            بُرد با ماست ولی سود و ضرر می خواهد

عرصه ای نیست ولی جنگِ دفاعی  دگر است          همسفر! اسلحه بردار که وقت خطر است

وقتِ «هَل یَنصُرُنی» آمده  روزِ یاریست          اشکِ غم از قدحِ خونِ شهیدان جاریست

یادمان رفته مگر  نوپسران ، مرد شدند ؟!          نو نهالانِ گلستانِ وطن  زرد شدند؟!

یادمان رفته مگر یادِ امام و شهدا؟!            که نوشتیم: «دگر جنگ تمام...»  و شهدا،

 همه بر جمله ی ما سخت تاسّف خوردند           مادرانی که ز دوریِ پسرها مردند

 جنگ، آغاز شده ما همه تنها هستیم           و در اندیشه ی آسایشِ فردا هستیم
 
 خطِ اول شده سرخیِ لبِ دلبرها           وای بر غیرت ِما!، وای بر این مادرها!

آتش فتنه ی دشمن،  شده سیگارِ خطر           زندگیمان شده یک آینه ی خاک به سر

لحظه ای نیست که با یاد شهیدان باشیم          یادمان رفته که آماده ی میدان باشیم

 باز هم قافله ی کشفِ حجاب آمده است            دشمن باخته با طرح ِنقاب آمده است

 خواب دیدم که شهیدان ، همه برخاسته اند           عرش،  ویران شده و روز حساب آمده است

خون دل می خورد از غربت خود مردی که،            از غمِ مردمِ دنیا به عذاب آمده است

 نگذاریم که ویرانه کند دنیا را          دشمنی را که خودش ، خانه خراب آمده است

چنگ بر دامنه ی مُعجزِ قرآن بزنیم          دشمن این مرحله با مکرِ کتاب آمده است

نکند یکسره مدیونِ سوالش باشیم            زینبی را که به دنبال ِجواب آمده است

یادمان رفته مگر  «همّت و چمران ها» را؟!            بمب های سحر و غربت انسان ها را

«باکری ها » لب دجله به تماشا هستند          یادمان رفته مگر  منتظر ما هستند؟!

یادمان رفته مگر مادرشان  «زهرا» را؟!             چادرِ سوخته و بی کسی مولا را؟!
 

یادمان رفت و نخواندیم  و شبی گم کردیم           مصحفِ پاره ی  هفتاد و دو  عاشورا را

 تشنگی را نچشیدیم که بردیم از یاد           عطشِ بی رمقِ حنجره ی دریا را

 ما که همسفره ی مولا شده بودیم ولی          پای این سفره نخوردیم غمِ فردا را

 روزی از آخرتِ خویش خبر می گیریم            که چه کردیم همه عاقبتِ دنیا را

 ولی ای کاش شهیدان  نظری بنمایند            بکشانند به خود قبله ی این دلها را... 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۱
سید